وبلاگموبلاگم، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره
⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡⚡⚡🪄🔮Patterhead🔮🪄⚡⚡، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

دنیای سایه

الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ☘🌱

من و تصمیم هام

اینروزا هروقت روزم تموم میشه علاوه بر چه حسی داری از خودم میپرسم ، امروزت چطور گذشت ؟ خوب بود؟ خوش گذشت ؟ چرا بد گذشت ، نقاط مثبت و منفی اش چی بود؟ اینا همه جملات روانسناسی هستش که همشون سبب آرامش خاطر و افزایش عزت نفس و... میشن. سعی کنید از خودتون هرروز اینا رو بپرسید  به خودتون بفهمونید که برای خودتون ارزش قائل هستید و خودتون رو بیشتر و از همه دوست دارید و خوشحالی خودتون توی اولویت هاتونه.
11 مهر 1401

یکی از شعر های جدیدی که گوش دادم

تو خیال کردی که از نیومدنت بی خبرم هی میگی غصه نخور گریه نکن پشت سرم گرم گریه بودمو نمی دونستم چی میشه وقتش رفتی دیدم ای وای چی اومد به سرم وقتی شاخه گلی واسه عزیزی می برم تو میای در نظرم وقتی از پیچ و خم خاطره هامون می گذرم تو میای در نظرم تو میای در نظرم.. بی تویی رو چه روزهایی که تحمل کردم غم زده ترک بهار و چمن و گل کردم ای کسی که هنوزم باعث آزار منی روزای قشنگ عمرم رو بدهکار منی وقتی شاخه گلی واسه عزیزی می برم تو میای در نظرم وقتی از پیچ و خم خاطره هامون می گذرم تو میای در نظرم تو میای در نظرم.. بی تویی رو چه روزهایی که تحمل کردم غم زده ترک بهار و چمن و گل کردم ا...
10 مهر 1401

۳ ..۲...۱ ...اهم اهم اینجانب خانم سایه هستم بعد یکهفته قطعی نت

نتمون رو ظاهرا حجمش تموم شده بود و پرداخت نکردیم قطع کردن 😶 اولا ! عینکی شدم ، نمره یک چشمم ۱ و اونیکی ۰ از چهارشنبه دارم تمرین کار با عینک میکنم و امروز دیگه رسما بهش عادت کردم حتی الان بدون عینک انگار یچیزیم کمه😂 دوما ! درسامون یک عالمه تغییر عجیب و غریب داشت که دیگه سرم درد گرفت  ولی از ته ته ته دلم خوشحالم که دبیرمون برنشت سرجاش و اون دبیره نیومد🙂(البته هنوز دبیر فیزیکمون همون خانمه) سوم! اینروزا بدون نی نی وبلاگ خیلی غریبی و دلتنگی میکردم چون اینجا تنها مرهم من بود🥲 چهارم دارم روی تلقین و اثراتش تحقیق میکنم🙂 مدرسه امروز بهمون یه فلش ۳۲ گیگ داد راستی...  خیلی خوشحالم برگشتم🙂🙂 پ.ن ...
9 مهر 1401

دمنتوررررر دمنتووورررر وای خدا اینجا هم دمنتورررر؟

امروز روز مضخرف و گندی داشتم و اصلا هم حوصله ندارم😪 آدم رو مخ که معرف حضورتون هست؟ ایشون برای من حکم بهار به توان ۱۲۳۴۵۶۷۸۸ رو داره🙁😪😪 الانم تو یه کلاسی هستم که میشه گفت مهد کودک گلهای فرزانگان 😪😪 بخدا خسته شدم به ولله خسته شدم از لوس بازیای اینا (آدم رو مخ کلاس اول و دومو جهشی خونده و بنابراین کوچکترین فرد کلاس ماست ) از بس کلاسمون بوی بچگی میده  سر کلاس عربی داره قواعد رو درس میده این داره نانای اکبر و کبری میخونه  عقل هم خدا بهش نداده اصلا (سهمیه اش به این نرسیده دیر رفته) مثل کنه میمونه 🙁🙁😏 کلا ببینه هرجا هستم میاد شروع به وراجی میکنه😪😪 خلاصه سرم درد میکنه خدایا منو از شر این بچه مهد کودکی ...
4 مهر 1401
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دنیای سایه می باشد